به نسیمی همه راه به هم می ریزد / کی دل سنگ تو را آه به هم میریزد
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم / با همین سنگ زدن ، ماه به هم میریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است / گاه می ماند و نا گاه به هم میریزد
آنچه راعقل به یک عمر بدست آورده است / دل به یک لحظه کوتاه بهم میریزد
آه یک روز همین آه تو را می گیرد / گاه یک کوه به یک کاه به هم میریزد
همین که نعش درختی به باغ می افتد / بهانه باز به دست اجاق می اقتد
حکایت من و دنیا یتان حکایت آن / پرنده ایست که به باتلاق می افتد
عجب عدالت تلخی که شادمانی ها / فقط برای شما اتفاق می افتد!
تمام سهم من از روشنی همان نوریست / که از چراغ شما در اتاق می افتد
به زور جاذبه سیب از درخت چیده زمین / چه میوه ای ز سر اشتیاق می افتد
همیشه همره هابیل بوده قابیلی / میان ما و شما کی فراق می افتد؟
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم
تا نگویی اشک های شمع ازکم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود
بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم
فاضل نظری
472775 بازدید
1366 بازدید امروز
1645 بازدید دیروز
7360 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian