× از دوستان گرانقدر که به وبلاگم سر میزنند و با نظراتشون امید میدهند بسیار سپاسگزارم...

آدرس وبلاگ من

sellay.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

زمين گهوار هي من بود2

سكوت نسبي
شايد اگر يكصد تا يكصد و پنجاه سال قبل از تاريخ پرتاب
موشك به سطح ماه جهت پيدا كردن آب در محيط ساكتي
قرار مي گرفتيم مي توانستيم صداي چرخش زمين به دور خود
كه به صورت صداي آرامش بخش موسيقيائي ممتدي بود را
بشنويم. در آن دوران تنها صدايي كه شنيده مي شد صداي
طبيعت بود. روزها صداي چهچ هي پرندگان و ريزش آبشارها و
باران بود كه شنيده مي شد و ش بها صداي پر زدن پرندگان
شب و جيرجيرك ها و قورباغه ها از برك ههاي دور به گوش
مي رسيد. در برخي نقاط زمين هم كه خالي از سكونت بود و
هنوز پاي انسان به آن جا باز نشده بود، گاهي چنان سكوت
برقرار مي شد كه صداهايي كه مربوط به فضاي خارج از زمين
بود، به راحتي شنيده مي شد. اما طي سا لهاي بعدي درميان
آلودگي هاي صوتي كه سراسر دنيا را فرا گرفته بود، صداهاي

طبيعت زيبا گم شده بود و مدام صداهاي مختلف و گوش
خراش فزاينده ي روزمره تا عمق روح انسان نفوذ كرده و او را
كلافه و بي حوصله مي كرد، پس از آن بود كه ديگر به راحتي
نمي شد صداهايي كه از خارج از جو مي آمد را شنيد. با اين
وجود هنوز هم نقاطي از كره ي زمين وجود داشت كه ش بها
از سكوت نسبي برخوردار بود. نواحي از مناطق سرد و يخ
زده ي قطبي و يا قلّه هاي بسيار مرتفع و برفگير نمونه هاي
چنين مناطقي بودند.
صداهاي شبانه
در اواخرماه اكتبر دوهزار و دوازه بود كه مردم شمالي
ترين نقطه ي اروپا به خصوص كساني كه در مناطق يخ زده ي
شمال اسكانديناوي و نروژ زندگي مي كردند ش بها صداهاي
عجيبي مي شنيدند. آنها اين صداها را بيشتر شبيه صداي

ريزش آبشار از بلندي و يا حركت آب در كويري خشك كه
مدت هاي مديدي در آن باران نباريده باشد مي شنيدند،
صداهايي كه به مدت چهار سال مداوم شنيده م يشد و بعد از
مدتي به صورت جزيي از طبيعت اطراف آنها در آمد .
هنوز اعتقادات خرافي به شدت بين مردم آن نواحي رايج
بود و آنها هنوز به جن و پري و ديو و غول و ارواح اعتقاد
داشتند. و تا همين اواخر مجسمه ها و عروسكهايي از اين
موجودات افسانه اي به عنوان نگهبان مزارع و برخي خانه ها
ساخته شده و نگهداري مي شد كه بيشتر اوقات قياف ههاي
شروري براي ترساندن سايرين داشتند. آنها مراسم هالووين
خود را با تقليد از ظاهر خبيث و شيطاني ارواح و اجنه جهت
ترساندن همديگر در شبي به همين نام هنوز هم اجرا
مي كردند.
بسياري از مردم آن نواحي به خصوص مسنّ ترها آن

صداهاي مرموز شبانه را ناشي از خروج اجنه وارواح يا
غول هاي يخي از خانه هايشان و قدم زدن آنها بر روي برف و
يخ مي دانستند. مثل تمام نقاط ديگر دنيا كه وجود چنين
موجوداتي را در گذشته ي دورتر هرگز تكذيب نكرده بودند
مردم اين ناحيه نيز به وجود چنين موجوداتي عقيده
داشتند.اين اعتقادات بسيار قديمي بود و ريشه در موضوعاتي
داشت كه به نظر مي رسيد زماني حقيقتي قابل لمس بوده
باشد.

جمعه 12 اسفند 1390 - 7:29:22 PM